خاطرات ایران
پاتوق «تاتر شهر» بود و مهسا و کارهای «چخوف». مهدی بود و «گفتگوی تمدنها» و «فلسفه غرب» با «دکتر حاتم قادری». علی بود و بر و بچه ها و میتینگهای گاه و بیگاه «درب پنجاه تومانی». «شبهای جشنواره» صبح نمی شد و یادش به خیر که با کارت خبرنگاری از صبح تا شب توی سالنهای سینما و تاتر و موسیقی پرسه می زدیم. شبهای شعر«اندیشه» و «شفق». منصوربود و اکیپ «مردم شناسی» و «ترکمن صحرا» و فاتحه مخفیانه بر قبر «توماج» و «واحدی» . یاد «خوزستان گردی» و تکرار «ارزیابی شتابزده» جلال آل
0 Comments:
Post a Comment
<< Home