Saturday, February 27, 2010

برای خواندن مطلب به اینجا کلیک بکنید

تنوع زبان های مادری در ايران و وحدت ملی
.
.
بر اساس آمار رسمی مجموعه غيرفارسی زبان های ايرانی از منظر شمار بر فارسی زبانان بيشی دارند.محروم کردن اکثريت مردم يک کشور از حقوق فرهنگی خود،محروم کردن زبان های غير فارسی از حقوق مساوی با زبان رسمی به بهانه حفظ يکپارچگی و وحدت ملی،که با ناچار با نابرابری شهروندان و تبعيض بين آنان همراه است،می تواند واکنش های افراطی و منفی را در هر دو سو برانگيزد.تبعيض زبانی و فرهنگی بين شهروندان يک کشور وحدت ملی را کاهش داده و اعتراض بدان از حوزه زبان و فرهنگ به حوزه سياست عبور و در فضائی مناسب به انفجار بحران های سياسی بزرگ کمک می کند.گرايش های تجزيه طلبانه ای را که گه گاه و به شکل های گوناگون در تاريخ ايران رخ نموده و رخ می نمايند نيز می توان در برخی از ابعاد آن بر مبنای اعتراض به تبعيض زبانی بررسی کرد هر چند در اين عرصه عوامل تاريخی، سياسی و .. ديگری نيز درکاراند.1

برای خوانئن مطلب به اینجا کلیک بکنید


.
که همه چیز تمام شده است
.
کاندیدای اصلاح طلب انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه امروز خود تاکید کرد: "صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند، ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است".1

Monday, February 15, 2010

بنی صدرچه کسانی عامل قتل 4 تورکمن هستند

پیام کمیته کانون فرهنگی – سیاسی خلق تورکمن ایران در اروپا به :ه

روشنفکران و مبارزین تورکمن در داخل و
ه
خارج کشور و به نیروهای سیاسی ایران !ه

بیست و ششم بهمن ماه سال 1357، نقطه عطفی است در تاریخ جنبش ملی – دمکراتیک ملت تورکمن در ایران. در این روز بود که انقلابیون و روشنفکران تورکمن به نیابت از طر فملت خود، برای نخستین بار در تاریخ مبارزاتی ملت خویش در نیمه دوم قرن بیستم، سازمان سیاسی و ملی کانون فرهنگی – سیاسی را بنیان گذاشتند!
ه
کانون در آندوره در واحدی با همبودهای انسانی متفاوت با روبنای سیاسی خودکامگی به قدمت تاریخ و در یک کشور جهان سومی و با فرهنگی دینی و اسطوره ای بجا مانده از منارشی سلطنتی سرنگون شده، پایه گذاری میگردد. جامعه ایکه هنوز در آغاز مدرنیسمی بدون مدرنیته و دولتی بصورت برآیند این عقب ماندگی و خودکامگی برای تنها یک ملت و علیه هستی و هویت ملی دیگر ملتهای تشکیل دهنده این واحد جغرافیائی با تصوری از یک ایران یکپارچه و ناب، با همانی آن با فلات باستانی ایران و بر بنیاد یک نژاد، یک زبان، یک فرهنگ، یک دین و مذهب و با جعل یک تاریخ برای همه، حکومت رانده وبر اسارتگاه دیگر ملتها در آن زندانبانی میکرد!
ه
زمامداران جدید برآمده از بطن انقلاب، بعنوان فرآورده های طبیعی چنین جامعه غرق در فرهنگ دینی- اسطوره ای و با فرایندی ناتمام و نافرجام در تشکیل دولت- ملت در سرآغاز قرن بیستم در اینکشور، سلطنت غیر موروثی پادشاهی کرده بودند. آنها بدون هرگونه تغییری در سیستم اجتماعی- اقتصادی و در ساختار قدرت تمرکزگرای خودکامگی، بعنوان زندانبانان جدید برای اسارتگاه تاریخی ملتهای متفاوت با تنها ملت حاکم، سیاست ایجاد امپراطوری شیعه با تغییر ایدئولوژی شوونیسم ریشه دار در این کشور از پان ایرانیسم به الگوی اسلامی" امت واحده" را در سرلوحه حکومت خود قرار داده بودند!
ه
روشنفکران و انقلابیون تورکمن با درک ضرورت مقابله با این هیولای شوونیستی قرون وسطایی جدید و تحقق مستقلانه خواست های ملی تورکمن که نه در تفکر و نه در ظرفیت و ماهیت صاحبان جدید قدرت جائی داشته است و بازپس گیری اراضی غصب شده ملت خود از طرف غاصبان وابسته به رژیم سلطنتی رأساً کانون فرهنگی- سیاسی را مقارن با انقلاب بهمن ماه تأسیس کردند.
ه
کانون، بعنوان سازمانی ملی، دمکراتیک، سکولار و طرفدار زحمتکش ترین اقشار در منطقه و مروج احیای فرهنگ، هنر و آداب و سنن ملی و طرفدار اجرای عدالت اجتماعی بطور مستقلانه از حاکمیتی که خواهان پابرجائی بی عدالتیهای اجتماعی و ملی بوده، از همان بدو بنیانگذاری خود مورد دشمنی و کینه ونفرت رژیم نوبنیاد اسلامی قرار گرفته و این رژیم کمر به نابودی این جریان، به هر بهای ممکن بست!کینه و نفرت حیوانی که اعضاء و هواداران کانون برای مقابله با آن مجبور شدند از همان ابتدا، در دفاع از شرافت و حاکمیت ملی ملت خود، دوبار سنگر به سنگر در جنگی نابرابربه مصاف اشغالگران حکومت جدید بروند. این کینه و انتقامجوئی، باعث به خاک و خون غلتیدن بهترین فرزندان ملت تورکمن با قلبی مالامال از آرمانهای نیک برای ملت خود تک تک انسانها و باعث آدم ربائی و ترور رهبران یک ملت از طرف این کینه جویان دینی گردید. سیاست یکدست سازی شوونیستی کسانیکه برای خود مشروعیتی آسمانی علیه بندگان زمینی خدایشان قائل بودند، با نابودی تمامی دستاوردهای یکساله حاکمیت یک ملت بر سرنوشت خود و با اعلام غیرقانونی بودن کانون و ستاد شوراها فروکش نکرده و آنها ما را به جوخه های اعدام سپردند و به شکنجه گاهها کشانیدند و بر دست وپای شایسته ترین فرزندان ملت تورکمن غل و زنجیر بسته و نخبگان و روشنفکران ملتی را به تبعیدگاه و به مهاجرتهای اجباری وادار ساختند تا ملتی را بسوی پرتگاه نابودی ملی بکشانند و مستعره فتح شده خود را براحتی مورد غارت و چپاول قرار بدهند و آنرا مبدل به زیستگاه توده ای بدون هویت، بدون زبان، بدون فرهنگ و بدون هرگونه حقوق ملی و مدنی به انسانی درجه دوم تبدیل بسازند!
ه
اما، آنها عاجز از درک ظرفیت بزرگ فرهنگی- اجتماعی یکی از کهن ترین ملتهای آسیای میانه و فلات ایران بوده اند. ملتی که خود موجد تمدنهای باستانی بانی امپراطوریها و دولتهای بزرگی بوده و هیچگاه حتی در شرایط ظاهراً تسلیم و غلبه همه جانبه دشمن برآن نیز از تولید و پرورش عناصر اندیشمند، نخبگان و مبارزان خود باز نمانده و همیشه کسانی را در بطن خود پرورش داده استکه سلاح آنرا برای روز موعود صیقل میداده و تفکر و ایده های والای انسانی و ملی را در میان هر نسل از این ملت زنده نگه میداشته اند!
ه
کانون نیز بعنوان تشکیلاتی جوشیده از دل توده ها و بعنوان مداومت تاریخی جریان مبارزاتی ملت ما در حیات معاصر آن، نه تنها زیر سهمگین ترین ضربات و با شهادت بسیاری از کادرها، اعضاء تا ترور رهبران خود، برخلاف تصور آدمکشان ملت کش اسلامی، در هم شکسته نشده بلکه علیرغم جوانی خود تمامی اشکال و مراحل مبارزاتی را تجربه کرده ودر پی هر ضربه توانست خود را بازسازی کرده و خاطره هر یک از فرزندان کبیر ملت خود را الهام بخش مراحل سختتر نیروهای آینده قرار بدهد!
ه
کانون فرهنگی- سیاسی، نه تنها مظهر شهامت و صلابت در برابر دشمنان و نماد فداکاری و صداقت در برابر ملت خود بوده و نه فقط موجد نوآوریهای سیاسی و نظری و پایه گذار ایده استقلال در جنبش از هر تفکر و تشکیلات غیر و تدوین کننده اولین برنامه مدون برای پیشبرد هدفمند جنبش ملی و برای اتحاد آگاهانه هدفمند مبارزین تورکمن بوده است، بلکه راز مداومت آن در بیش از سه دهه علیرغم افت و خیزها، پیشرویها و عقب نشینی ها، در شهامت سیاسی و اخلاقی آن در پذیرش خطاها و نقد ضعفهای خود و در توان پندآموزی آن از شکستهای خود بوده است!
ه
بهمین دلیل نیز کانون، توانسته است از میان آنهمه موانع، از ضدیت دشمنان آگاه و مجهز به تمامی امکانات مالی، دولتی و امنیتی و دوستان ناآگاه و از کوران نبردی سیاسی و تئوریک با گروههای سوسیال – شوونیستی سلطه گرا بر نخبگان ملی ملتهای تحت ستمف راه خود را بسوی مداومت و تلاش برای رسیدن ملت خود به حاکمیت ملی در سرزمین خود و داشتن سهمی شایسته در اداره کل کشور باز بکند! به یمن همین مداومت در مبارزه و اعتماد بنفس در پایه گذاری و پیگیری ایده استقلال در جنبش ملی – دمکراتیک تورکمن استکه کانون امروزه توانسته است به مظهر نماد حاکمیت ملی ملت تورکمن بر سرزمین و سرنوشت خویش، به پژواک این ملت علیه فرو رفتن در نیستی ملی و گنوسیسم فرهنگی وبه صداهای رسای تمامی به سکوت را داشته شدگان یک ملت مبدل گردد! حتی در شرایطی که کانون بدلایل مشکلات مالی و مسائل عدیده دیگر، مجبور به فروکش ساختن فعالیت برونی خود تا حد تنها اعلام مواضع خود در مورد رویدادهای مهم جامعه بسنده کرده بود و تمامی نیروی خود را متوجه بازسازی درونی خود میکرد، باز نخبگانی و روشنفکرانی متعهد به آرمانهای ملت خود، بصورت جمعی و فردی توقف موقتی فعالیت برونی و مبارزه برای پیشبرد ایده های اساسی رهائی ملت خود را که کانون تبلوری از آن بوده، برنتابیده و خود تلاش ورزیده اند این خلاء فعالیت عملی و علنی را برطرف بسازند. این امر، معنائی بجز ژرفا و تعمیق ایده های اساسی و مستقلانه جنبش ملی- دمکراتیک در روح و فکر و اندیشه روشنفکران و مبارزین تورکمن نداشته است. بهترین نمونه این امر، جمعی "حرکت ملی تورکمنستان ایران" استکه با اقدام شجاعانه و صادقانه خویش و بعنوان کسانیکه خود از بنیانگذاران و فعالان ایده استقلال تشکیلاتی و سیاسی کانون در سال 1365 بوده اند، با فعالیت عملی خود و با حضور در اکثر مجامع بین الملی و در تقویت و ایجاد همبستگی مبارزان ملت ما با نمایندگان سیاسی دیگر ملتهای تحت ستم در ایران، توانستند آرمان برقرای حاکمیت ملی ملت خود بر سرزمین و سرنوشت آنرا در دوران رکود فعالیت علنی کانون در خارج از کشور، زنده نگه بدارند. بجاست که در این روز بزرگ از این دوستان قدردانی بعمل بیاید. اما، کسانی نیز یافت شده اند که برخلاف این دوستان که نام حزب یا سازمانی درمقابله با کانون برای جمع خود انتخاب نکرده اند و حرکتی را برای پیشبرد ایده های اساسی و بنیانی کانون در جنبش تورکمنها بدون هیچ چشمداشتی در خارج از کشور را باعث گردیدند، سعی در ایجاد آلترناتیوی برای کانون تحت عناوین سازمانی بیگانه با آن در خارج از کشور کرده اند که در بی ریشه گی خود در میان ملت تورکمن در داخل کشور و در بیگانگی و ستیز با ایده های اساسی جنبش ملی تورکمنها و در تعقیب منافع شخصی خود، تنها برای سوء استفاده از نام بزرگ کانون برای وجهه آفرینی کاذب برای خویش در میان اپوزیسیون رژیم اسلامی، خشکیدند و تنها نامی را بر دوش کشیدند!
ه

روشنفکران و مبارزین تورکمن در درون و برون تورکمنستان جنوبی!
ه

کانون فرهنگی- سیاسی نه تنها برای حق تعیین سرنوشت ملت تورکمن بنابه طبیعت ملی خویش در سرزمینی تحت حاکمیت خود مبارزه میکند، بلکه برای تغییر سنتی ساختار قدرت و اداره متمرکز و استبدادی کشور، از طریق برپائی حکومتی فدراتیو و دمکراتیک در ایران و شرکت مستقیم و برابر حقوق نمایندگان ملت خود بهمراه نمایندگان دیگر ملتهای تشکیل دهنده واحد جغرافیائی ایران تلاش می ورزد. کانون بعنوان وجدان آگاه جامعه آگاه و مظهر اراده خواست یک ملت، بعنوان سازمانی مستقل از هر آنچه که در خارج از منافع و فرهنگ ملی ملت خود قرار دارد و در پایبندی بنیادی به ایده استقلال سیاسی و تشکیلاتی و فکری خود، منافع ملی ملت خود را تنها قائم بالذات و خواست آن و نه قائم بدیگران و قائم و وابسته ازلی به دولت و ملت حاکم تعریف میکند. امروزه آگاهی ملی در کانون، در اصل خود آگاهی به تعلق به ملت و تاریخ آن استکه در فرهنگ ملی تورکمن، بعنوان اساس هویت ملی آن تجلی یافته است. تلاش و کوشش برای برشمردن عناصر اصلی هویت ملی براساس تاریخ فرهنگی و جاری ساختن روح آن در برنامه و سیاستگذاری های کلان به وظیفه اصلی و جزو ماهیت ذاتی کانون مبدل شده است!
ه
با تمامی این، عنصر ذهن در جنبش تورکمنها با تحلیل واقعی از ظرفیت، امکانات و وضعیت خود و با توجه به پراکندگی ها بمثابه ضعف اساسی آن، بسختی میتواند ملت خود را از طوفان بزرگ سیاسی پیش رو که ناقوسها را برای یک رژیم اسلامی از هم اکنون بصدا در آورده است، عبور بدهد و اهداف تاریخی و انسانی یک ملت تحت ستم را که در راه آن ضربات هولناکی متحمل گشته است، تأمین نماید.
ه
تنها وسیله کارآمد برای ایفای نقش تاریخی خود برای نخبگان تورکمن، ارتقای سازمانی عنصر ذهن از کانون و از گروههای کوچک و حتی فردی موجود، به یک حزب ملی و فراگیر و غلبه بر خلاء تاریخی عدم وجود یک حزب ملی در طول مبارزات ملی- دمکراتیک تورکمنها برای برپائی اقدامی ملی و واحد تأمین منافع ملی آن و ارتقاء حقوق سیاسی و اجتماعی انسان تورکمن از انسانی درجه دوم به حقوق و جایگاه انسان معاصر در جهان آستانه هزاره سوم میلادی است!
ه
مسلما مبارزین و روشنفکران تورکمن که قلبا خواهان مداومت، پویائی و پیروزی جنبش تورکمنها هستند، از یکسو به این اصل بدیهی معتقدند که هستی و و موفقیت یک جنبش در تغییر، دگردیسی و رفرم نهفته است و نه در تقدیس و تابوسازی. از سوی دیگر نا باید درک تاکنونی و رایج خود از امر وحدت، بمعنای استحاله فکری در یک تفکر و اندیشه و تمکین به هژمونی آن و تبعیت و سکوت فداکارانه و زاهدانه و کنار گذاشتن خواست ها و نظرات خود بخاطر امری مهمتر و عاجلتر یا حیاتی تر را باید تغییر بدهیم. بنظر کانون، اساس دمکراسی و وحدت در یک جامعه نه بر تبعیت اقلیت از اکثریت و نه ترس از فروپاشی اتحاد، بلکه بر تفاهم و رعایت حریم آزادی یکدیگر بنا شده است. زیرا، اتحاد بمعنای توافق و ائتلاف بر سر اهداف مشترک با حفظ اختلافات فکری و حتی شیوه و روش خود است. این درک از اتحاد، یعنی آزادی برای همه و محدویت برای کسانی استکه میخواهند آزادی دیگران را با تابو ساختن وحدت کلمه، سلب بکنند!
ه
اکنون که در ایران بنیانی بهم ریخته و با پیشرفته ترین پاسخ به واپس مانده ترین پرسش در تاریخ معاصر خود، بصورت مقابله و مبارزه نسل اینترنت علیه نیروئی پرتاب شده از گور تاریخ به دنیای مدرن، پرداخته است، مبارزین تورکمن چه در داخل و چه در خارج از کشور باید اتحاد خود را بر اساس تفاهم و ائتلاف را با گرد آوردن در زیر یک سقف اینترنتی با حفظ هویت جمعی و فردی و نظری و سیاسی خود و با پیوستن به این نبرد مدرنیسم علیه واپس ماندگی، با تفاوت قائل شدن بین امری ملی با امری شخصی و گروهی، آغاز و تمرین نمایند!
ه
کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن، در سی و یکمین سالگرد بنیانگذاری خود و در سی- امین سالگرد شهدای ملت تورکمن، برای تک- تک نحبگان و روشنفکران و مبارزین تورکمن و خانواده های آنها و بالااخص برای ملت تورکمن، آرزوی سلامتی و آزادی در سرزمین خود و رهائی از یوغ شوونیسم و تبعیض ملی کرده و امیدوار استکه یاد و خاطره شهدای همیشه جاوید ملت تورکمن، الهام بخش تمامی ما در روزهای سخت نبرد آینده باشد!
ه

کمیته کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن در اروپا!
ه
ه26 بهمن 1388

یاد فدائیان خلق، رهبران خلق ترکمن توماج، مختوم، واحدی و جرجانی گرامی باد!

تجربه مبارزات مردم ترکمن‏صحرا در سال‏های پس از انقلاب بهمن در امر تشکیل شوراها، تجربه‏ای گرانقدر در مبارزات مردم کشورمان است. مبارزات مردم ترکمن صحرا از مبارزات مردم ایران در راه استقرار دمکراسی، تامین رفاه و عدالت اجتماعی تفکیک‏ناپذیر است و جزو گنجینه مبارزات مردم ایران به حساب می‏آید که می‏توان از آن تجربه‏ها آموخت.ه

Sunday, February 14, 2010

"جنبش سبز" و"حرکت ملی"

"جنبش سبز" و"حرکت ملی"

بیاد سی امین سالگرد شهادت چهار ستاره
ه
بی غروب ترکمن و به بهانه سی و یکمین
ه
سالگرد تشکیل کانون فرهنگی- سیاسی خلق ترکمن!ه

دوستان و رفقا!ه

سلامهای صمیمی ما را از ترکمنصحرای گسترده دامن پذیرا باشید. امروز در حالی مراسم بزرگداشت شهادت این چهار لاله ترکمن بدست دژخیمان جمهوری جهل و جور را گرامی میداریم که مهین عزیز ما ایران شرایط بسی سخت و بحرانی را از سر میگذاراند که بی تردید کمتر کسی از آن بی خبر است. آنچه در شرایط کنونی برای ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است، موقعیت و شرایط عملا موجود در ترکمنصحرا می باشد، که این چهار شهید و صدها ستاره بی غروب ترکمن در طول این سی سال جان و جوانی خود را برای تحقق حداقل خواستهای دمکراتیک در کف اخلاص نهادند.هاینکه چه عوامل و زمینه هائی جنبش ملی – مردمی خلق ترکمن و تورکمنصحرا را به این نقطه دردناک رسانیده فعلا موضوع بحث ما نیست.ه
ما بعنوان بخشی از بازماندگان آن دوره که در مکتب توماج، مختوم، واحدی و جرجانی پرورش یافته و بنا به دهها دلیل و با درنظرداشست عواقب وخیم آن ماندگاری در وطن را به جلای آن ترجیح داده ایم، و در طول این مدت بقول آن فیلم مستند "ما عاشقانه زیستیم" و هنوز امیدواریم و عاشق- بدون اندک ندامت و پشیمانی و چرا که درخت کاشته شده توسط این چهار تن فدائی در عمق نای خاک پاک صحرا ریشه دوانیده و شب پرستان بیهوده می پندارند- چون شاخ و برگ را زده اند، پس ریشه خشکیده است، خیر دوستان، ریشه به قدمت اعتقاد و به عمق ایمان آن چهار تن در طول این سالها با عشق و علاقه آبیاری شده و دست اهریمن را یارای خشکانیدن آن نیست.ه
آری دوستان! در طول این مدت عاشقانه زیستیم و سخن برای بیان بسیار داریم، اما سخن کوتاه کرده، از سر دلسوزی چند نکته را یاد آوری می کنیم:ه

ه1- برخلاف تبلیغات رژیم جهل و جور و فساد در این طول این سی سال ترکمنصحرا جزیره سکون و ثبات برای این رژیم نبوده است.ه

ه2- اگر در آن دوره بر بستر شرایط عملا موجود با اندک امکانات و با تدوین حداقل خواستها توانستیم در درجه اول اتحاد مستحکم روشنفکران و سپس جنبش دمکراسی خواهی و خودمختاری طلبی را به جریان بیاندازیم، ولی امروز بر مراتب زمینه و زمانه حداقل برای اتحاد مجدد روشنفکران تورکمن حول خواستهای اساسی نظیر دمکراسی خواهی و احیا شعارهای اساسی بر محور خواستهای برحق ملی فرارسیده لذا در درجه اول وظیفه آنی و اصلی نیروهای دمکرات و مبارز ترکمن و فعالین عرصه حقوق بشر اتحاد در جبهه ای واحد می باشد. بی شک ضرورتی به استدلال در خصوص عاجل و بایسته تشکیل چنین جبهه ای نمی رود- حداقل امتیاز آن احیای اندک انگیزه های بازمانده نیروهای موجود در ترکمنصحرا می باشد.ه

ه3- همانگونه فوقا بیان داشتیم در طول این سی سال برغم رنجها، تلخی ها و ... بی حد و حصر با امید و آروز لحظه ای و آنی از یاد و خاطره این چهار سرو سهی و شهدای بیشمار دیگر ترکمن غافل نبوده و نخواهیم بود.ه

در پایان توجه دوستان را این نقطه مهم جلب می کنیم. امیدواریم برگزاری این مراسم نقطه آغازی برای اتحاد مجدد روشنفکران ترکمن و بالطبع مردم ترکمن با الهام از آرمانها و اندیشه های این چهار شهید و سایر شهدا و جنبش نوین بپاخاسته در ایران باشد- پایان سخن را با شعری کوتاه از سهراب مزین می کنیم:ه
"زندگی خالی نیست- مهربانی است سیب است، ایمان هست، آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
جمعی از نیروهای روشنفکر و دمکرات تورکمنصحرا
ه24 بهمن 1388