Saturday, April 22, 2006

سالهای۶۰ و ۶۷ را فراموش نکنیم

اما حکایت جامعه ما دردناک تر از همه جا است. دیکتاتورش را با خون هزاران از بهترین فرزندان این آب و خاک سرنگون کرد. دیکتاتوری که در چیتگر و اوین و سیاهکل چنان کرد با آهوان زیبای این سرزمین !!نوید بهاران خجسته تری را دادند. اما به یک باره این بهار زودگذر تهران تبدیل به زمستانی سیاه در گنبد و کردستان و تهران شد از هر طرف آتش گلوله و شکنجه و اعدام سر برآورد. روستا های کردستان با خاک یکسان شدند. فداییان این خلق را در زندان ها اعدام کردند. گنبد در آتش ناله می کرد. توماج در زیر پل بی سر شد. شاعر خلق سعید سلطان پور در شب عروسیش نا پدید گردید و حتی جنازه اش را هم به سر سفره عقدش نیاوردند. اوین مملو از عاشقان آزادی و برابری شد و دژخیمان شب پرست خون می آشامیدند. خرداد ۶۰ رسید و آن همه ..... و اتفاقاتی که قلم قاصر از بیان ان اتو تنها اشک و بغض راهگشای برخورد با آن

0 Comments:

Post a Comment

<< Home